عرضه حدیث بر امام رضابا وجود تلاشهای پیگیر اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) و امام کاظم (علیهالسّلام)، غالیان و منحرفان، به طور کامل از میان نرفتند. ۱ - انکار امامتحبسهای طولانی امام کاظم (علیهالسّلام) و دور نگه داشتن ایشان از حوزه علمی آن روزگار، به منحرفان جرات داد تا دروغهای خود ساخته و حدیثهای جعلی را بپراکنند. اختناق سیاسی بر فضای علمی نیز سایه انداخت و فرصت بحث و رد را از شیعیان راستین و عالمان حقیقی گرفت. گریزهای ناگزیر و حبسهای اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهالسّلام) نوشتههای آنان را از سوی منافقان داخلی حوزه شیعه، آسیب پذیر میساخت و اعتماد محدثان فقیه و فقیهان محدث را کم رنگ مینمود. [۲]
شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۱۴، ح۱۰۹۶.
مراجعه شیعه به «امام» محدود شد و دستور تقیه، تنها سپر حفظ حافظان میراث جعفری شد. با رحلت امام کاظم (علیهالسّلام) برخی از وکیلان سودجو، به انکار امامت امام رضا (علیهالسّلام) برخاستند تا چشم طمع و هوس خویش را از اموال فرستاده شده برای امام پر کنند. [۳]
شیخ طوسی، الفهرست، ج۲، ص۷۸۶ـ۶۴۹.
۲ - قهرمان عرضه حدیثاین حادثه هولناک، توقفی در عرضه و پالایش حدیث پدید آورد، تا اینکه راد مردی از تبار یقطینیان، به نام یونس بن عبدالرحمان، به پا خاست و از پس بیست سال سکوت و بیست سال سؤال و علم اندوزی، به میدان مبارزه پاگذارد؛ به کوفه آمد؛ میراث حدیثی شیعه را گردآوری کرد، به مدینه برد و بر امام زمان خویش عرضه کرد. او را میتوان قهرمان بزرگ عرضه حدیث نامید. مردی که با پایمردی اش در میدان اندیشه، توانست صافی پالاینده ذخیره گرانبهای شیعه باشد. او پس از انکار دسته بزرگی از احادیث از سوی امام رضا (علیهالسّلام)، به طرد آنها پرداخت و نزاعی پایان ناپذیر و گسترده را در همه عرصهها با فریب کاران آغاز کرد؛ از اثبات اصل امامت امام رضا (علیهالسّلام) [۵]
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۲، ص۷۸۷.
[۶]
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۲، ص۹۳۳-۹۳۴.
و عقاید شیعی، تا فقه و احکام عملی شیعه. او گرچه در این راه رنجها دید و تهمتها به جان خرید، [۷]
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۲، ص۷۸۲-۷۸۶.
[۸]
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۲، ص۸۴۱، ح۱۰۸۳.
اما توانست به شیعیان، هشتمین چراغ هدایت و فرقان حق و باطل را بشناساند.۲.۱ - انکار احادیث جعلیکشی در احوال یکی از غالیان به نام مغیرة بن سعید، مذاکرهای را گزارش کرده است که زمینه و ضرورت عرضهای چنین سترگ و پر رنج را تصویر میکند. [۹]
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۸۹.
[۱۰]
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۰۱.
ما ترجمه قسمتی از آن را میآوریم: محمد بن عیسی بن عبید میگوید: در مجلسی بودم.شخصی از اصحاب به یونس گفت: چرا این قدر در حدیث، سختگیری میکنی؟ چرا این قدر به انکار احادیث میپردازی؟ چه چیز تو را به رد احادیث وا میدارد؟ یونس پاسخ داد: ه شام بن حکم از امام صادق (علیهالسّلام) برایم حکایت کرد: هیچ حدیث نسبت داده شده به ما را نپذیرید، مگر اینکه موافق قرآن و سنت باشد، یا شاهدی بر آن در حدیثهای قبلی ما بیابید؛ زیرا مغیرة بن سعید در کتابهای پدرم دست برد و در آنها احادیثی نهاد که پدرم نگفته بود. پس تقوا بورزید و آنچه مخالف گفته خدا و سنت پیامبر است، بر ما نبندید؛ چون ما سخن که میگوییم، گفته خدا و پیامبر را نقل میکنیم. یونس پس از نقل این حدیث، چنین ادامه داد: من به عراق آمدم و در آنجا تعدادی از اصحاب امام باقر (علیهالسّلام) و عده فراوانی از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) را یافتم. از آنان حدیث شنیدم و کتابهایشان را گرفتم. سپس آنها را بر امام رضا (علیهالسّلام) عرضه نمودم. امام، بسیاری از آنها را انکار کرد و نپذیرفت که حدیث امام صادق (علیهالسّلام) باشد و به من فرمود: ابوالخطاب بر امام صادق (علیهالسّلام) دروغ بست؛ خدا لعنتش کند! و تا به امروز نیز پیروان ابوالخطاب، این حدیثهای ساختگی را در کتابهای اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) میگنجانند. پس نپذیرید که حدیث مخالف قرآن از ما باشد؛ چون هرگاه سخن بگوییم، موافق قرآن و سنت میگوییم. ۳ - عرضه مجموعه احادیثیونس بن عبدالرحمان با شناختی که از مسیر انتقال حدیث به معاصران خود میدهد، عرضه را به عنوان یکی از راههای نقادی و پالایش «حدیث» و «مجموعههای حدیثی»، باز میشناساند. او و ابن فضال، خود، کتابهای «فرائض» و «دیات» را بر امام رضا (علیهالسّلام) عرضه میکنند. از هر دو گونه عرضه (منفرد و مجموعهای) بر امام رضا (علیهالسّلام)، نمونههایی را ارائه میکنیم: ۳.۱ - کتاب فرائضیک. کتاب فرائض: این کتاب، احکام ارث را در خود جای داده است و به احتمال فراوان، جزئی از کتاب «جامعة» یعنی همان دستنوشتههای حضرت علی (علیهالسّلام) از املای حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است. زراره و محمد بن مسلم و ابوبصیر این کتاب را دیده و احکام متعددی از آن نقل کردهاند. عبدالرحمان بن حجاج نیز از آن، حدیث نقل کرده است. کلینی گزارش عرضه این کتاب را بر امام رضا (علیهالسّلام) از زبان یونس بن عبدالرحمان و ابن فضال، این گونه آورده است: عرضنا کتاب الفرائض عن امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) علی ابی الحسن الرضا (علیهالسّلام) . فقال: هو صحیح. ۳.۲ - کتاب دیاتکتاب فرائض از حضرت امیر (علیهالسّلام) را بر امام رضا (علیهالسّلام) عرضه کردیم. امام فرمود: آن درست است. دو. کتاب دیات: این همان کتاب دیات ظریف بن ناصح و یا عبدالله بن ابجر است که به جهت عرضه بر امام صادق (علیهالسّلام)، در بخش خود گذشت. این کتاب، دوباره از سوی یونس و ابن فضال بر امام رضا (علیهالسّلام) عرضه میشود، و امام میفرماید: نعم؛ هو حق و قد کان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) یامر عماله بذلک. آری، آن حق است و امیرمؤمنان، کار گزارانش را بدان امر میکرد. حسن بن جهم نیز با عرضه این کتاب بر امام رضا (علیهالسّلام) اجازه روایت آن را گرفته است. نجاشی، عرضه این کتاب بر امام رضا (علیهالسّلام) را به عبدالله بن ابجر نیز نسبت داده است. [۲۶]
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۷، ش۵۶.
(این گفته با گزارش کلینی و شیخ طوسی سازگار نیست، زیرا مطابق گفته کلینی و شیخ طوسی، عبدالله بن ابجر، کتاب را بر امام صادق (علیهالسّلام) عرضه کرده است، که اگر در آخرین سال حیات امام (۱۴۸هجری) و نخستین سالهای تحمل حدیث او (یعنی حدود بیست سالگی) باشد، عمر او بیش از یک قرن میشود. چون نجاشی سال وفات او را ۲۴۰ هجری ذکر کرده است! گفتنی است که این عمر، ممکن است و از این رو عرضه مکرر، محتمل است)۳.۳ - مکاتباتسه. مکاتبات: از دیگر عرضههای مجموعهای بر امام رضا (علیهالسّلام)، مکاتبه عبدالله بن محمد با ایشان است. او احادیث متعددی را که شنیده بود، در نامهای مینویسد و به خدمت امام میفرستد تا درستی آنها را جویا شود. امام، بعضی از آنها را تایید و بعضی دیگر را رد میکند. این مکاتبه را علی بن مهزیار دیده است و قسمتهایی از آن را نقل کرده است. کلینی و شیخ طوسی، مواردی را نقل کردهاند. و شیخ طوسی، افزون بر این، یک مورد هم از طریق علی بن اسماعیل نقل میکند. این نامه، خطاب به «ابوالحسن (علیهالسّلام) » نوشته شده که برای آگاهی از سبب تفسیر آن به امام رضا (علیهالسّلام) میتوانید به «قاموس الرجال» مراجعه فرمایید. [۳۴]
شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۶، ص۵۷۶، ش۴۴۹۱.
[۳۵]
شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، ج۶، ص۵۸۱، ش۴۴۹۶.
۴ - عرضه احادیث منفردیک. احمد بن محمد بن ابی نصر: قلت لابی الحسن (علیهالسّلام) : ان اصحابنا یروون ان حلق الراس فی غیر حج ولا عمرة مثلة. فقال: کان ابوالحسن (علیهالسّلام) اذا قضی مناسکه عدل الی قریة یقال لها سایة، فحلق.احمد بن محمد میگوید به امام رضا (علیهالسّلام) عرض کردم: دوستان ما روایت میکنند که تراشیدن سر در غیر از حج و عمره، مانند مثله کردن است. امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: امام کاظم (علیهالسّلام)، هنگامی که اعمال حج را تمام کرد، به دهکدهای به نام سایه رفت و سرش را تراشید. ۴.۱ - حکم ظرف طلا و نقرهدو. محمد بن اسماعیل بن بزیع: سالت اباالحسن الرضا (علیهالسّلام) عن آنیة الذهب والفضة، فکرههما، فقلت: قد روی بعض اصحابنا انه کان لابی الحسن (علیهالسّلام) مرآة ملبسه فضة. فقال: لا والحمدلله انما کانت لها حلقة من فضة وهی عندی. محمد بن بزیع میگوید: از امام رضا (علیهالسّلام) پرسیدیم ظرفهای طلا و نقره چه حکمی دارند؟ حضرت، آن دو را ناپسند دانست. پس گفتم برخی دوستان روایت میکنند که امام کاظم (علیهالسّلام) آینهای با روکش نقره داشت. حضرت فرمود: نه؛ خدا را سپاس؛ تنها حلقه آن از نقره بود؛ و (اکنون) نزد من است. حسن بن جهم نیز عرضه ضمنی حدیث داشته که شیخ طوسی آن را گزارش کرده است. ۴.۲ - انگشترسه. در بخش نخست مقاله، آوردیم که امامان، افزون بر پاسداری از میراث حدیثی شیعه، به رویارویی با اندیشههای مهاجم برخاستند و رسالت انتقال امانتدارانه میراث سترگ نبوی را بر عهده گرفتند. یکی از شخصیتهای فعال این عرصه در زمان امام رضا (علیهالسّلام)، حسین بن خالد است. ما یک نمونه را در این بخش، گزارش میکنیم (و چند نمونه دیگر را در «انگیزههای عرضه» میآوریم): الحسین بن خالد عن ابی الحسن الثانی: قلت له: انا روینا فی الحدیث ان رسول الله کان یستنجی و خاتمه فی اصبعه وکذلک کان یفعل امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) وکان نقش خاتم رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم «محمد رسول الله». قال: صدقوا. قلت: فینبغی لنا ان نفعل؟ قال: ان اولئک کانوا یتختمون فی الید الیمنی و انکم انتم تتختمون فی الیسری. حسین بن خالد به امام رضا (علیهالسّلام) میگوید: برای ما چنین روایت شده که رسول خدا در همان حال که انگشتر به انگشت داشت، طهارت میگرفت و حضرت امیر نیز این گونه میکرد؛ در حالی که نقش انگشتر حضرت رسول، «محمد رسول الله» بود. امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: راست گفتند. گفتم: شایسته است، ما هم انجام دهیم؟ فرمود: آنان به دست راست انگشتر میکردند و شما در دست چپ انگشتر میکنید. ۴.۳ - ستارهچهار. آخرین عرضهای که در این بخش به آن اشاره میکنیم، عرضه مامون (خلیفه عباسی) است. گزارشگر این عرضه، علی بن محمد بن جهم است. او میگوید: سمعت المامون یسال الرضا، علی بن موسی (علیهالسّلام)، عما یرویه الناس من امر الزهرة، و انها کانت امراة فتن بها هاروت و ماروت و ما یروونه من امر سهیل وانه کان عشارا بالیمن. فقال: کذبوا فی قولهم، انهما کوکبان... شنیدم که مامون از امام رضا (علیهالسّلام) درباره آنچه مردم روایت میکنند میپرسد. روایت چنین است که ستاره زهره، زنی بوده است که هاروت و ماروت، شیفتهاش شدند و سهیل، مردی باجگیر بوده است در یمن. حضرت رضا (علیهالسّلام) فرمود: به دروغ سخن گفتند؛ آن دو، دو ستارهاند.... گزارشهای علامه مجلسی در باب «انواع المنسوخ»، نشانگر نسبت دادن این قول به پیامبر گرامی و دیگر معصومان است. داستان شیفتگی هاروت و ماروت را نیز میتوانید در «بحار» بنگرید. عرضههای دیگری بر امام رضا (علیهالسّلام) گزارش شده است که آنها را میتوان در جوامع روایی یافت. ۵ - عناوین مرتبطعرضه حدیث بر امامان؛ عرضه حدیث بر امام علی؛ عرضه حدیث بر امام حسن؛ عرضه حدیث بر امام حسین؛ عرضه حدیث بر امام سجاد؛ عرضه حدیث بر امام باقر؛ عرضه حدیث بر امام صادق؛ عرضه حدیث بر امام کاظم؛ عرضه حدیث بر امام جواد؛ عرضه حدیث بر امام هادی؛ عرضه حدیث بر امام عسکری؛ عرضه حدیث بر امام مهدی. ۶ - پانویس۷ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عرضه حدیث بر امام رضا»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۷. |